امروز کتابی را تمام کردم که در آن راوی داستان شرایطی را مجسم می کند که حیوانات انتقام خون هم نوعان بیگناهشان را، از آدمهایی که آنها را به قتل رسانده اند، می گیرند. البته داستان تخیلی است و بالاخره هم معلوم می شود که قاتل نه حیوانات بلکه انسانی است که قصد خونخواهی از حیوانات را دارد. اما با خود فکر کردم که آدمها چگونه باید تاوان جنایت هایی که در حق حیوانات روا داشته اند را پس بدهند. کاش دادگاهی بود که در آن قتل عمد هر حیوان نیز مورد مداقه قرار می گرفت و شکارچیانی که تنها از سر تفنن به کشتار حیوانات دست می زنند، در آن دادگاه متهم و محکوم می شدند. شاید سوال شود که در دنیایی که هر روز هزاران انسان بیگناه قربانی خشونت، فقر و بیماری می شوند و آب هم از آب تکان نمی خورد ، دیگر جایی برای حق خواهی از حیوانات باقی نمی ماند. اما شاید این بیماری های همه گیر، آلودگی هوا، آب و خاک، افسردگی و سردر گمی آدمها تاوان بیعدالتی هایی باشد که ما انسانها همواره در حق حیوانات مرتکب شده ایم.