دزدی

اتوبوس شلوغ بود. به زحمت خودم را در میان مسافران اتوبوس جا دادم. دستم را از بین مسافران تا میله فلزی عبور دادم و آن را سخت در دست گرفتم. اتوبوس به راه افتاد. صدای همهمه گنگ مسافران را می­شنیدم، اما در عالم افکار خودم پرسه می­زدم. ناگهان از وسط …

درباره نوشتن – برتراندراسل

وقتی که صحبت از نوشتن می شود صحبت از توصیف جهانی است که نویسنده در  پیرامونش می بینید و یا نمی بینید! جهانی که برای هر کس معنا و مفهوم متفاوتی دارد. جهان های موازی برای ناظران گوناگون!! برای کسی جهان سرشار از شگفتی، شور و هیجان  است و توصیف …

خانه خالی

زن زیر آفتاب ظهر تابستان در میان مزرعه به آهستگی و با دقت ، نخود ها را از بوته جدا و آنها را  روی شمد جمع می­کرد. گاهی به دور دست افق چشم می دوخت و مردان جوانی را به یاد می­آورد که تر و فرز، محصول را از زمین …

یادداشتی از کپنهاک

از پنجره بیرون را نگاه می کنم. اینجا لازم نیست خیلی دقت کنی تا چیز تازه ای ببینی چون همه چیز تازه است. کپنهاگ با آسمان ابری، گرفته و خاکستری. و باران که یک ریز می بارد. هوای بیرون سرد است. برای ما و از دید ما, همه لباسهای زمستانی …

بقای نوع بشر

خیلی به این سوال فکر کرده ­ام که آیا بقای نوع بشر چه پس از مرگ من و تمام آشنایانم و چه پیش از آن برایم اهمیت دارد یا نه؟ به ادامه حیات بشر روی این کره خاکی اندیشیده­ ام و این که چه دستاوردی برای این جهان داشته است.  …