ستاره ای با فروغ اش شبهای مرا نورانی می کند
آن ستاره چشمان توست
ستاره ای سوسو می زند، هر لحظه می میرد و از نو زنده می شود
آن ستاره قلب مادرم است
ستاره ای در شب های سرگردانی راه را به من نشان می دهند
آن ستاره ندای قلبم است
ستاره ای نگاهم را به سوی خویش می کشاند
آن ستاره زیبایی گندم زار است
ستاره ای می میرد و خاموش می شود
آن ستاره لحظه های عمرم است
پس ای نازنین ستاره های مرا دریاب
تا نپنداری که در هفت آسمان ستاره ای ندارم